یادداشت صائمه هادیزاده یکی از شرکتکنندههای دوره قبلی خودنویس را دربارهی تجربه خودنویسیشدن در این مطلب بخوانید:
«نوشتن رو دوست دارم، حسیه که از کودکی در وجودم ریشه دوانده بود ولی هیچوقت فکر نمیکردم بخوام داستان بنویسم. مسابقه خودنویس 2 همزمان شده بود با روزایی بعد از اتمام تحصیلم که نمیدونستم باید چکار کنم، تو دانشگاه مسائل ناخواستهای برام پیش اومد که نمیدونستم چرا اینجوری شده… . باید راه جدیدی رو شروع میکردم. تو اینستاگرام با خانم عرفانی که داستاننویس هستن آشنا شدم و در کارگاه مجازی ایشون شرکت کردم و یه روز در پیج خانم لواسانی چشمم خورد به مسابقه خودنویس… . چه چیز جالبی… چشمام برقی زد و تصمیم گرفتم خاطرات دوران دانشجوییام رو با داستانهای دوستانم که آن موقعها بسیار با آب و تاب برایم تعریف کرده بودند تلفیق کنم و در قالب یک شخصیت مشخص به رشته تحریر درآورم. جواب مسابقه که اومد جزو برندگان نبودم اما خودنویس گفت: «رد شدن دلیل بر بد بودن نیست»، اگر شد خودتان داستانتان را به چاپ برسانید. انگیزهای تازه گرفتم و خاطراتم رو بیشتر مرور کردم در لابهلای آن برای نرسیدن به رویایم ناراحت بودم، اما نوشتن داشت کنار اومدن با این مسئله رو راحتتر میکرد برام، دوباره خاطراتم رو مرور کردم و داستانهای عاشقانه دوستانم رو کم و زیاد کردم و بالاخره کتاب «پارادوکس» رو به عنوان اولین داستان بلندم چاپ کردم. کتاب کوچکی بود اما برای من ارزشمند شد. همه اینها با یک چیز شروع شد: مسابقه خودنویس…»