پای حرف هایش که می نشینید انگار دارید یک دوره از تاریخ ادبیات سه چهار دهه اخیر ایران را مطالعه می کنید. تاریخ شفاهی ای که در هیچ کتابی مکتوب نشده است. او خیلی خوش صحبت است و خون گرم،...
چه تونس؟! عصری قرار گذاشتیم و آمد دفتر با دو ماسک بر صورت. خانمی بسیار محجوب اما با ملاحتی اندک شوخ طبعانه از یکی از کشورهای عربی. وقتی بهشان گفتیم لطیفه های ما را می دانی درباره تونس خودش...
گفتم ناهار را پیش ما میهمان شو ولی زودتر بیا که بیشتر ببینمت و بیشتر گپ بزنیم. یک ربعی از یازده گذشته بود که آمد دفتر. مهرش از سه سال پیش افتاده بود به دلم. ایام کارگاههای داستاننویسی دور اول...