چه تونس؟!
عصری قرار گذاشتیم و آمد دفتر با دو ماسک بر صورت. خانمی بسیار محجوب اما با ملاحتی اندک شوخ طبعانه از یکی از کشورهای عربی. وقتی بهشان گفتیم لطیفه های ما را می دانی درباره تونس خودش یکی دوتای دیگر به لطیفه های ما اضافه کرد و خندیدیم.
دانشجوی یکی از دانشگاه های ما بود و پنج سالی می شد که اینجا درس می خواند. به بهانه حضورش کلی درباره کشورش صحبت کردیم. عکس های زیبای اقلیمش را جستجو کردیم و بهمراه همکارانمان به تماشایش نشستیم و از او خواستیم درباره شان توضیح بدهد. با شعفی آمیخته با دلتنگی از آنها سخن گفت.
خب زبان اولش عربی بود طبیعتا و زبان دومش که آن را هم به خوبی اشراف داشت فرانسه. از سختی های خوابگاههای ما گفت و اینکه یکبار تجربه بد ابتلا به کرونا را هم دارد و به سختی جان سالم به در برده است. (دو ماسکه بودنش به همین خاطر بود)
“تنها در سامسون” را تقدیمش کردیم. کمی از داستانش گفتیم. از اضطراب و هیجان و تعلیق داعشی اثر. استقبال کرد. قرار گذاشتیم پایان فروردین ترجمه این اثر پرفروش ما را تحویل دهد. قراردادش را نوشتیم و امضا کرد…
حالا منتظر مانده ایم تا ترجمه عربی این اثر را که حتم دارم با استقبال خوبی همراه شود در کشورهای عربی به ما برگرداند… ان شاءالله
خداوند حافظ او باشد.

یک پاسخ بنویسید