نامهی قدردانی یکی از مخاطبین نشرسرای خودنویس، از یک روستای دور و محروم، بهخاطر حمایتهای خودنویس در راستای کشف و پرورش استعدادهای نویسندگی.
متن نامه به شرح زیر است:
به نام خدا
سلام به همهی خودنویسیهای عزیز، امیدوارم که حال همتون خوب باشه.
من لیلام و خیلی دوست دارم همه لیلی صدام کنند.
من این داستان رو از یک جای دور و خیلی محروم براتون میفرستم.
من عاشق شعر و داستان و نقاشیام ولی ما اینجا هیچی نداریم، ما حتی یه کتابخونهی کوچیک هم تو روستامون نداریم.
اینجا دختری که سنش به هفده، هجده رسید اولین و آخرین انتخابش باید ازدواج باشه ولی من مثل اونها نیستم، من میجنگم برای چیزهایی که میخوام، برای آرزوهایی که دارم.
من خیلی رمان و داستان مینویسم وقتی این آگهی شما رو توی تلویزیون دیدم از خوشحالی نمیدونستم باید چیکار کنم، خیلی سریع رفتم تو سایت و موضوعات را فهمیدم و شروع کردم به نوشتن، میخواستم بگم دمتون گرم که به فکر همه هستین و این فرصت را ایجاد کردین.
امیدوارم این نامه و رمان به دستتون برسه و از رمانم خوشتون بیاد.
بچههای خودنویس، من خیلی به کمکتون احتیاج دارم. من و همهی دخترهای روستا.
ازتون میخوام که کمکم کنید تا خودم و آرزوهام تو این روستا خاک نشیم.
خیلی دوستتون دارم خداحافظ
امید، صدای آرامی است که زمزمه میکند «شاید» وقتی همه فریاد میزنند «نه»
2 دیدگاه
هاجر علوی
سلام وقت بخیر و خوشی. بنده هم از اینکه به نقاط دورافتاده توجه و نظری شده تشکر و قدردانی می کنم.
سماوات
ممنون