کتاب «یک شهر، یک پدر» نوشته محمود مرادی گمشتپه از برگزیدگان اولین مسابقه داستاننویسی خودنویس است. این داستان زندگی پسری را روایت میکند که رفتار پدر را الگوی زندگی خود کرده تا بتواند فرد مفیدی برای جامعه باشد و در ادامه با چالشهای مختلف زندگی روبرو میشود و برای داشتن یک زندگی ایدهئال دست از مبارزه برنمیدارد. گفتگوی نشرسرای خودنویس با نویسنده این کتاب را بخوانید:
– آقای مرادی گمشتپه، در آغاز برای ما و خودنویسیها کمی از خودتان بگویید و اینکه چگونه با دنیای نویسندگی آشنا شدید؟
آموزگاری عاشق کتاب و مطالعه در شهر مرزی و محروم گُمیش تپه در گستره ی جغرافیایی ترکمن صحرای استان گلستان ، که از کودکی در لابه لای قفسههای کتابِ کتابخانه عمومی شهر به دنبال دنیایی فراتر و زیباتر از محیط پیرامونش بود تا جایی را که نام کتابها و نویسندههایش را بیشتر از نام کسانی به یاد داشت که هر روزه آنها را میدید اما به خاطرش نمیسپرد. چاپ دلنوشتهها ، مقالات و قطعههای ادبی در مجله جوانان امروز و اطلاعات هفتگی در دوران دبیرستان و فعالیت مطبوعاتی در نشریات استانی تاثیر اندکی از علایق دوران کودکی به ادبیات است.
– موضوع داستانی که نوشتید چیست و بگویید چه شد که این ایده را برای نوشتن داستان انتخاب کردید؟
درباره ی برُشی از زندگی یک انسان و تقابل او با تلخیها و شیرینیهای روزگار است در بستری از زندگی که محروم از گرمای مهر مادری است . اما با تکیه بر داشتهها و نداشتههای پدری دلسوز و معتهد در کنارش ، کماکان به دنبال آن است که در مسیر پیروی از ارزشها و هنجارها محکم گام بردارد و در نهایت در کسوت ِ معلمی فرد مفیدی برای مردمِ جامعهی پیرامون خود باشد که هریک به نوعی درگیر زندگی خویش هستند. کمال گرایی و انتقال این حس که با اندک داشتههای مادی و معنوی خود هم ، میتوان در شادیها و غمهای مردم شریک شد و خویش را در دیگری و دیگری را در خود معنا کرد تم اصلی این چند فصل کتاب بود.
– شما در اثر خود به یکی از معضلات جامعه اشاره کردهاید که افراد زیادی با آن درگیر هستند، آیا برای آگاهی بیشتر از این موضوع، از زندگی فرد خاصی الهام گرفتهاید؟ یا مطالعه میدانیای داشتید؟
نگاه و هدف اولیه اشاره صرف به یک معضل در جامعه نبود مسلما به دلیل چند بُعدی بودن معضلات و مشکلات پیرامون زندگی ما انسانها و تاثیرپذیری آنها بر روح و روان آدمی، میطلبید که با استفاده از ظرفیت و تکنیک خلق داستانهای فرعی در سایه داستان اصلی ، به نابهنجاریهای دیگری چون طلاق ، اعتیاد، بزهکاری ، نزول و سوءاستفاده از مقام و قدرت اشاره کرد که بُن مایههای مد نظر در انتخاب در طرح اولیه داستان بود که برای آگاهی بیشتر از موضوع تنها دقت نظر در رفتار، دردها و آرزوهای افرادی که در طول شبانهروز با آنها در ارتباط بوده و هستیم یاریگر بسیار خوبی برای نویسنده است که پردازش و شخصیتسازی داستانی مناسب و بهرهگیری از قوهی خیال در مسیر نوشتن میتواند راهگشای خلق یک اثر باشد .
– داستان شما چه پیامی را به خواننده منتقل میکند؟
این داستان به دنبال انتقال این حس زیبا به مخاطب است که علیرغم تمام مشکلات و تنگناهای موجود در زندگی با توکل به ذات احدیت و الگو پذیری مناسب از افرادتاثیرگذار در پیرامون خویش میتوان در مسیر پیشرفت و بهروزی گام برداشت و محدودیت و کمبودها نباید مانعی برای رسیدن به آرزوهای انسانها باشد. این اثر بی ادعا، روایت سادهای از یک زندگی معمولی است با نگاه و تاکید ویژه بر این نکته؛ که حرکت در مسیر درست رهاوردی جز نیکی و سعادت نخواهد داشت. به عبارتی سادهتر این کتاب را خالصانه میشود به کسانی تقدیم کرد که سادگی را میستایند و صداقت را پاس میدارند.
– چگونه با جشنواره داستاننویسی خودنویس آشنا شدید؟
پس از دو تجربهی موفق در نوشتن داستان کوتاه ( برگزیده شدن در بیستمین دوره جشنواره ادبی سوره استان گلستان و سومین جشنواره آئینی استان خراسان شمالی) با مشاهده اتفاقی تیزر تبلیغاتی اولین جشنواره داستانی خودنویس؛ با اجرای زیبای خانم لواسانی ، مشتاق شدم برای سومین بار خود را در مسیر نوشتن محک بزنم این بود که تنها در فاصله 10 روز مانده به مهلت ارسال آثار ، با انتخاب موضوع و نوشتن طرح داستان بعد از پایان ساعات کاری مدرسه ، با جدیت تمام کار نوشتن را تا یکساعت مانده به فرصت ارسال انجام دادم به طوری که فرصت ویرایش و مرور چند باره قبل از ارسال را هم نداشتم . که به فضل خدا و عنایت اساتید ابتدا جزو بیست اثر نهایی اولین دوره خودنویس انتخاب و در ادامه توانست رتبه ی دوم نظر سنجی مردمی این جشنواره را به خود اختصاص بدهد.
آیا داستان دیگری در حال نگارش دارید؟
با بهره گیری از مطالب ارزشمند ارائه شده توسط نویسندگان مطرح و ملی در کلاسهای آموزشی داستان نویسی در تهران و همچنین بهره گیری از دوره ارزشمند مجازی دکتر احسان عباسلو. به اقتضای بضاعت اندک خویش ، در حال نوشتن کتاب جدیدی در قالب نزدیک ِداستان هستم به این امید که تا پایان سال بتوانم جهت ارزیابی اولیه به بزرگواران نشرسرای خودنویس ارائه نمایم. “تا که قبول اُفتد و که در نظر آید “
– چه پیامی به افرادی که دوست دارند نویسنده شوند، دارید؟
توصیهام نه به دوستان دیگر، بلکه به خودم که سودای نوشتن را در سر دارم اینست که در گام اول ، به دنبال مطالعه آثار فاخر و ارزشمند ادبیات داستانی جهان و ایران باشم. و در گام دوم ؛ تا زمانی که حس و لذت نوشتن با من همراه است با پشتکار تمام فقط و فقط بنویسم تا زمانی که به سرمنزل مقصود برسم.
– و نشرسرای خودنویس در یک جمله:
نشرسرای خودنویس حاصل عشق و خردِ جمعی فرهیختگانی است که با درک درست از انسانیت و پرهیز از تقسیم بندی در فضای ادبیات بر این باور بوده و هستند که تفاوت جغرافیایی ، زبانی و فکری مانعی برای رشد استعدادهای نهفته در سرتاسر این مرزِ پُر گهر نیست و این اندیشه و قلم نافذ است که می تواند انسانها را بهم نزدیک نماید. با احترام و اعتقاد قلبی بر این باور، وظیفه ی خویش می دانم از روشنفکری و زیبااندیشی اساتیدی چون میر شمس الدین فلاح هاشمی ؛ مدیر نشرسرای خودنویس ، دکتر قاسم صفایی نژاد و محمد رضا شرفی خبوشان و سایر بانیان این حرکت ماندگار ادبی کشوری تقدیر و تشکر نمایم.