پای حرف هایش که می نشینید انگار دارید یک دوره از تاریخ ادبیات سه چهار دهه اخیر ایران را مطالعه می کنید. تاریخ شفاهی ای که در هیچ کتابی مکتوب نشده است. او خیلی خوش صحبت است و خون گرم، مثل همه اهل دل هایی که بسیار با طراوت اند و پرشور و با حرارت. هم استاد اخلاق است هم استاد داستان نویسی. چه درس ها که حتی در شوخی هایش نهفته است.
سی و پنج سال نویسندگی و تدریس داستان؛ حاصلش تالیف ده ها اثر داستانی است و پرورش کلی نویسنده که الان یا در خیلی از جشنواره ها داورند یا مشغول خلق آثار ادبی که باز بر تارک ادبیات کشور می درخشند.
شاید به جرات بتوان گفت کمتر جایزه ادبی است که ایشان داور آنجا نبوده اند. بنابراین حضور ایشان نزد ما اتفاق آرام بخشی برای بنده.
استاد خسرو باباخانی امسال افتخار داد و مربی یکی از کلاس های داستان نویسی ما بود که از میان کلاس ایشان، نفرات اول تا سوم دومین دوره مسابقه خودنویس بیرون آمدند. روحیه معلمی و حساسیت روی هنرجوها و سخت گیری و مرارت های خودخواسته اش طبیعتا چنین نتیجه ای هم خواهد داشت.
میهمانش کردم که به بهانه خداقوتی و تجدید دیدار پس از اختتامیه، ناهار خدمتش باشم. لطف کرد و تشریف آورد. کمی از خاطرات و فضای ادبی کشور که گپ و گفت داشتیم به ناگاه پیشنهاد کردم مسئولیت کارگاه های داستان خودنویس عهده دار شود. محجوبانه نگاهی کرد. بلند شدم و ماژیک به دست رفتم بیخ دیوار. فرآیند جذب اثر را توضیح دادم و ساختار جدید کلاس های آنلاین را (فعلا به خاطر وضعیت کرونا از کلاس های حضوری خیلی صحبت نکردم) از نگاهش خواندم که دلش برای تربیت نسل جدیدی از داستان نویسان کشور می تپد. منتظر پاسخ شفاهی اش نماندم و سریع رفتم سراغ جزئیات کار و …تا به خود آمد داشتیم درباره سایر مربیان پیشنهاد می داد…
حالا من ایمان دارم به یمن حضورش در نشرسرای خودنویس شاهد اتفاقات خوبی خواهیم بود. همانگونه که خود ایمان داشت و دارد که این بچه ها آینده سازان ادبیات کشور خواهند بود.
میرشمس الدین فلاح هاشمی
مدیر نشرسرای خودنویس

1 دیدگاه

با سلام و خدا قوت.
بسیار بجا و شایسته توضیح دادید.

پاسخ دادن به احمد لغو پاسخ